تنها کسی که دلیل خواری همیشگی ما می شود ، خود ما هستیم . حکیم ارد بزرگ



شیران شیروان

 
انوری » دیوان اشعار » غزلیات
 

دل به عشقش رخ به خون تر می‌کند

جان ز جورش خاک بر سر می‌کند

می‌خورد خون دل و دل عشوهاش

می‌خورد چون نوش و باور می‌کند

گرچه پیش از وعده سوگندان خورد

آنهم از پیشم فرا تر می‌کند

گفتمش بس می‌کند چشمت جفا

گفت نیکو می‌کند گر می‌کند

عقل را چشم خوشش در نرد عشق

می‌دهد شش ضرب و ششدر می‌کند

زانکه تا دست سیاهش برنهند

زلفش اکنون دست هم در می‌کند

زر ندارم لاجرم بی‌موجبی

هر زمانم عیب دیگر می‌کند

گفت زر گفتم که جان، گفتا که خه

الحق این نقدم توانگر می‌کند

گفتم آخر جان به از زر گفت نه

لاجرم کار تو چون زر می‌کند

چون کنی خاکش همی بوس انوری

گرچه با خاکت برابر می‌کند
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات
 

حسن تو عشق من افزون می‌کند

عشق او حالم دگرگون می‌کند

غمزه‌ای از چشم خونخوارش مرا

زهره کرد آب و جگر خون می‌کند

خندهٔ آن لعل عیسی دم مرا

هر دمی از گریه قارون می‌کند

بر تنم یک موی ازو آزاد نیست

من ندانم تا چه افسون می‌کند

حسن او در نرد خوبی داو خواست

خطش اکنون داو افزون می‌کند

 



تصویر حکیم ارد بزرگ,تصویر سخنان آموزنده , بزرگترین فیلسوف دنیا,  عکس نوابغ , تصویر جملات بزرگان , تصویر جملات زیبا,عکس سخنان ناب ,عکس نوشته بزرگان,عکس سخنان بزرگان,عکس ارد بزرگ,great orod,hakim orod bozorg,mojtaba shoraka,مجتبی شرکاء,بزرگترین فیلسوف جهان,استاد ارد بزرگ,متفکر و فیلسوف ارد بزرگ,بزرگترین اندیشمند جهان,بزرگترین متفکر جهان, بزرگترین متفکر معاصر, بزرگترین فیلسوف جهان اسلام,بزرگترین فیلسوف تاریخ ایران



 زندگینامه حکیم ارد بزرگ



انوری » دیوان اشعار » غزلیات
 

زلفش اندر جور تلقین می‌کند

رخ پیاده حسن فرزین می‌کند

در رکابش حسن خواهد رفت اگر

اسب حسن این است کو زین می‌کند

بر کمالش خط نقصان می‌کشد

هرکه اندر حسن تحسین می‌کند

با رخ و دندانش روز و شب فلک

پوستین ماه و پروین می‌کند

بر سر بازار عشقش در طواف

دل کنون دلالی دین می‌کند

با چنین تمکین نباشد کار خرد

گر فلک را هیچ تمکین می‌کند

هرچه دستش در تواند شد ز جور

بر من مهجور مسکین می‌کند

عیش تلخ من کند معلوم خلق

گرچه بازیهای شیرین می‌کند

با که خواهد کرد از گیتی وفا

کز جفا با انوری این می‌کند
 
انجمن حکمت و فلسفه ایرانیان


انوری » دیوان اشعار » غزلیات
 

عالمی در ره تو حیرانند

پیش و پس هیچ ره نمی‌دانند

عقل و فهم ارچه هر دو تیزروند

چون به کارت رسند درمانند

جان و دل گرچه عزتی دارند

بر در تو غلام و دربانند

دوستان را اگرچه درد ز تست

مرهم درد خود ترا دانند

ورچه فریادخوان شوند از تو

هم به فریاد خود ترا خوانند
 





حکیم ارد بزرگ , ارد بزرگ


مهم نیست تا چه اندازه رشد کرده ایم ، مهم این است که ، از آرمان هایمان دور نشده باشیم . حکیم ارد بزرگ


سیاستمدار بزرگ ، به شمار مردم ، پاسبان و نگهبان دارد . حکیم ارد بزرگ


فرمانروای اندرزگو ، شایسته پیشوایی نیست ، تنها آنانی بایسته اند که کار می کنند . حکیم ارد بزرگ


بکارگیری آشنایان ناکارا ، در یک گردونه کاری ، برآیندی تلخ در پی خواهد داشت . حکیم ارد بزرگ


آدمیان تندخو و خشمگین را ، از دستگاه سیاسی دور کنیم . حکیم ارد بزرگ


مردم ، شاگرد سیاستمداران نیستند . حکیم ارد بزرگ


نام سیاستمداران مهربان و بخشنده ، جاودانه است . حکیم ارد بزرگ


نگهبانی از داشته های یک کشور ، برای سیاستمداران ، یک هنجار همیشگی است و انجام آن خودستایی ندارد . حکیم ارد بزرگ


آرمان آدمهای کارآمد ، پیدا نمودن راهی مناسب ، برای ساختن ایده هاست . حکیم ارد بزرگ


تنهایی را برای دشمن خویش نیز آرزو نکنید . حکیم ارد بزرگ


زمانه به ما می آموزد ، بسیاری از باید ها و نبایدها ، خنده آور بوده اند .  حکیم ارد بزرگ


کسی که فریفته نگاهی می گردد ، توان رها نمودن دیگران را ندارد .  حکیم ارد بزرگ


خوار نمودن هر آیین و نژادی ، به کوچک شدن خود ما خواهد انجامید.  حکیم ارد بزرگ


تنها کسی که دلیل خواری همیشگی ما می شود ، خود ما هستیم .  حکیم ارد بزرگ